مسافر

  • تماس  
  • نقشه سایت 
  • آمار

  • امروز: 8
  • دیروز: 5
  • 7 روز قبل: 57
  • 1 ماه قبل: 204
  • کل بازدیدها: 7010
  • حقوق های نجومی "/" در تلاطم عید خرافه پردازی یک داستان پی آمد اعمال در زندگی با الهام از قرآن نامه رهبر با درایت و متفکرمان در دفاع از اسلام  شهادت مظلومانه امام رضا ع تسلیت باد. امام حسن مجتبی پیامبر خوبی ها   شهیدانی که خلف وعده نکردند و چون مولایشان رفتند!چه لذتی دارد ! مبلغین و مداحان عزیز به هوش باشید! با نام حسین"ع" علیه حسین "ع" دشمن شناسي كي خوبه؟ دنیا باشما سرناسازگاری دارد جالب! 

شهیدانی که خلف وعده نکردند و چون مولایشان رفتند!

15 آذر 1393 توسط سهامي


خدايا! لذتم مدام باد.

شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر می دهد

مزار شهید سید احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی برخوردار است که باعث ازدحام همیشگی زائران مشتاق بر گرد آن می شود. تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام می رسد. کم نیستند کسانی که تنها به نیت زیارت این شهید عزیز به بهشت زهرای تهران و قطعه 26 آن سر می زنند


سلام دادیم؛ پیکر مطهر دو شهید را پیدا کردیم که نشانی از علمدار کربلا داشتند.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی قم فردا، قصه از دیدار با یک مادر شهید شروع شد؛ مادر شهیدی که می‌گفت: «30 سال است از پسرم بی‌خبرم»؛ مادر شهیدی که هر زنگ تلفن یا در قلبش را به تپش می‌انداخت، اسم احمد که می‌آمد، یاد آخرین حرف‌هایشان در آخرین اعزام می‌افتاد.

ـ مامان، من می‌روم و دیگر برنمی‌گردم.

ـ تو که همیشه همینو می‌گی اما برمی‌گردی!

ـ نه این دفعه مطمئنم برنمی‌گردم.

این مادر 30 سال انتظار کشید، نمی‌دانم چه حرف‌هایی را شبانه در گوش قاب عکس احمد زمزمه کرد که بالاخره احمد در ایام شهادت حضرت زهرا(س) به آغوش مادر بازگشت.

پدر و مادر شهید احمد صداقتی

او بالاخره آمد، چه شهادتی و چه آمدنی! مانند حضرت ابوالفضل(ع) شهید شد، در ایام میلاد رسول اکرم(ص) پیکرش تفحص شد و در ایام فاطمیه بر شانه‌های مردم نشست.

برای نحوه تفحص این شهید، به سراغ «حاج جعفر نظری» از جستجوگران نور در منطقه شرهانی رفتیم؛ او  حرف‌های جالب و خواندنی را از روزی که این شهید و شهید دیگری که ابوالفضل نام داشت پیدا شدند، برای‌مان روایت کرد.

قمقمه آب شهید که بعد از 30 سال آب داشت

* تفحص شهیدی به نام ابوالفضل

عملیات محرم در 3 مرحله صورت گرفت؛ مرحله اول در محور زبیدات، مرحله دوم در جبل‌ حمرین و مرحله سوم، مرحله‌ای بسیار مهم و حساس بود که از نقطه صفر مرزی به طرف خاک عراق و ارتفاعات بسیار مهم 178 و 175 اجرا شد.

شاید این دو قله بلندترین قله‌هایی هستند که اهمیت نظامی بالایی برای دشمن و نیروهای خودمان داشت؛ بر همین اساس دو طرف تلاش می‌کردند این ارتفاعات را از دست ندهند؛ لذا در این منطقه عملیات طی 10 روز انجام گرفت.

این ارتفاعات چندین بار هم دست به دست شد؛ تعداد زیادی از نیروهای لشکر 14 امام حسین(ع) و یگان‌های دیگری از قمر بنی ‌هاشم(ع) در این منطقه درگیری تن به تن داشتند لذا پیکرهای تعدادی از شهدای این عملیات در منطقه ماند. بعد از عملیات، گروه تفحص تلاش کرد تا پیکرهای مطهر این شهدا را به خانواده‌هایشان بازگرداند؛ اما با توجه به اینکه طی چند سال گذشته، تجهیزات مهندسی برای یافتن پیکر شهدا ضعیف بود، تعدادی از شهدا در ارتفاعات 178 مانده بودند.

تجهیزات الان نسبت به گذشته بهتر شده است؛ لذا به دستور سردار باقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین کار را با همراهی گروه چهار نفره روی ارتفاعات 178 آغاز کردیم.

ارتفاعات 178، نزدیک‌ترین نقطه به کربلای معلی است؛ خودبه خود هر کسی روی این ارتفاعات قرار می‌گیرد، انگار حرم آقا امام حسین(ع) روبه‌روی اوست.

بین گروه‌مان قرار گذاشتیم تا هر موقع روی این محور کار می‌کنیم، در ابتدا به طرف کربلا بایستیم، دست روی سینه بگذاریم و به امام حسین(ع) سلام کنیم.

در یکی از عملیات‌های تفحص که در آستانه میلاد پیامبر اکرم(ص) بود، وقتی روی ارتفاعات قرار گرفتیم، به رسم معمول دست روی سینه گذاشتیم و گفتیم: «السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و علی ابوالفضل العباس(ع) اخی‌ الحسین(ع)» کار را شروع کردیم.

بعد از طی کاوش در چند تا از سنگرها، به نقطه‌ای رسیدیم؛ پاکت بیل مکانیکی (دهانه بیل مکانیکی که زمین فرود می‌رود) بالا آمد؛ قبل از اینکه شهیدی را ببینم، شاهد جاری شدن آب زلال از داخل پاکت بیل روی زمین بودیم. خیلی تعجب کردیم آنجا که چشمه آبی نبود، در آن سراشیبی هم نمی‌شد، آب نگهداری کرد؛ آب در حدی جریان داشت که تا رفتم، دوربین عکاسی بیاورم و از صحنه عکس بگیرم، این جریان آب ادامه داشت.

بیل مکانیکی را پایین آوردیم؛ دیدیم پاکت بیل مکانیکی به قمقمه آبی که روی کمر شهید بود، برخورد کرده و در این قمقمه باز شده بود؛ قمقمه مربوط به شهیدی بود که سال 61 در عملیات محرم به شهادت رسیده بود. این قمقمه از سال 61 تا 91 که 30 سال و چند ماه می‌گذرد، سالم مانده بود؛ آبی زلال و پاک.

شهید را پایین گذاشتیم، وقتی مدارک او را بررسی کردیم، دیدیم نام آن شهید «ابوالفضل» است. این نشانی بود که ما را به یاد مشک حضرت ابوالفضل(ع) می‌انداخت.

پیکر و دست مصنوعی شهید احمد صداقتی بعد از 30 سال

* شهیدی که با دست‌های قطع شده و فرق شکافته تفحص شد

حرکت بعدی را شروع کردیم؛ به دومین، سومین و چهارمین پیکر شهید رسیدیم. در زمان تفحص چهارمین شهید، وقتی پاکت بیل بالا آمد، در ابتدا با یک دست مصنوعی مواجه شدیم؛ دست آن شهید از کتف تا انگشتان مصنوعی بود که داخل اورکتش دیده می‌شد.

شهید را پایین گذاشتیم؛ دست دیگر این شهید در عملیات محرم قطع شده بود؛ مدارک او را بررسی کردیم، نامش «احمد صداقتی» از لشکر 14 امام حسین(ع) اصفهان بود.

 

پیکر شهید احمد صداقتی

 

در پیکر شهید صداقتی هم چند نشانه از آقا ابوالفضل العباس(ع) پیدا کردیم؛ اینکه دو دست شهید قطع شده بود و سر ایشان هم از فرق شکافته شده بود.

 

این هم نشانی از آقا ابوالفضل(ع) است که دو دست مبارکشان در روز عاشورا قطع شد و عمود آهنین بر فرق مبارکشان فرود آمد؛ هم اینها نشانه سلام به آقا ابوالفضل(ع) در ابتدای کار بود.

 

شهید احمد صداقتی ارادت خاصی به آقا ابوالفضل(ع) داشت؛ او در عملیات محرم فرمانده گردان امام جعفر صادق(ع) بود؛ در حین عملیات، فرماندهی گردان حضرت زهرا(س) هم به دلیل درگیری شدید و شهادت رزمندگان این گردان، به شهید صداقتی واگذار ‌کردند.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: رحیمی [عضو] 
  • محدثه بروجرد

سلام دوست عزیزم
مطلب بسیار جذابی بود.من همیشه تشنه شنیون سرگذشت شهیدان هستم.
من هم بروزم.حتما سر بزنید.
کمک هفت میلیاردی روزانه ما ایرانی ها به صهیونیسم به لطف شبکه های مجازی
اگر روزانه از وایبر به اندازه ی یه چت کوچیک جهت احوال پرسی از دوستان و آشنایان استفاده می کنی دستِ کم به اندازه ی یه خشاب ۲۰ تایی فشنگ کمک می کنی به رژیم غاصب اشغالگر !

1393/09/15 @ 07:50


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

ذکر ایام هفته

یا ذوالجلال و الاکرام

مسافر

به نام حق بعضی از حرفاهست که جاشون نه توی کلاس درسه نه توی سخنرانی و نه هیج جای تدریسی دیگه اما باید اونا رو به بقیه یاد داد چونکه ممکنه همین یه راه برای تولید علم باشه ولی چون پای حرفات یه مهر بزرگ از یه عالم یا دانشمند نخورده و به هیچ چیز مستند نیست دلهره داری از گفتنشون من میخوام توی این وبلاگ همین حرفا رو بزنم و از خواننده های وبلاگم درخواست دارم نظرشونو درباره افکار من بدن ممنون میشم اگه نظرتون رو بگید. روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد در رگ ها خون خواهم ریخت و صدا خواهم زد ای سبدهاتان پرسیب سیب آوردم سیب!سیب سرخ خورشید! به امید روزی که مهدی زهرا به دیوار کعبه تکیه زند و فریاد برآورد "الا یا اهل العالم انا المهدی"
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

محتواها

  • یک داستان
  • چه لذتی دارد !
  • پیامبر خوبی ها
  • پی آمد اعمال در زندگی با الهام از قرآن
  • نامه رهبر با درایت و متفکرمان در دفاع از اسلام
  • مبلغین و مداحان عزیز به هوش باشید!
  • شهیدانی که خلف وعده نکردند و چون مولایشان رفتند!
  • شهادت مظلومانه امام رضا ع تسلیت باد.
  • دنیا باشما سرناسازگاری دارد
  • دشمن شناسي كي خوبه؟
  • خرافه پردازی
  • حقوق های نجومی
  • جالب!
  • با نام حسین"ع" علیه حسین "ع"
  • امام حسن مجتبی
  • "/" در تلاطم عید

خبرنامه

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

کاربران آنلاین

  • فائزه ابوالقاسمی
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس