دنیا باشما سرناسازگاری دارد
وقتی خبر شهادت پدرتان در محراب ,در شهر پیچید تمام آن مسلمانان بی خرد پرسیدند,مگر علی هم نماز میخواند؟
نه این دنیا هیچوقت باشما سر سازگاری برنداشت که نداشت !
انگار خیلی قبل تر از آنکه پدرتان در محراب باحالی عجیب و دلی شکسته خطاب به دنیا بگوید که ای دنیا دست از من بردار دنیا از او و تمام خاندانش دست کشیده بود !
ماجرا از آنجا شروع شد که قابیل پدرمان هابیل رابه قتل رسانید و آنگاه جنایت پشت جنایت…
پیامبر«ص» و یک جامعه جاهل ..و خاک روبه هاو…دندان شکسته…
فاطمه«س» و عمرخطاب…ودر نیم سوخته و… پهلوی شکسته…
علی «ع» ومعاویه …وفرق شکافته و ….دل شکسته….
و بعد…
شما,برادرتان, خواهرتان, فرزندانتان, یارانتان, و یک تاریخ پراز جنایت !
و حالا!همانطور که علی را به بی نمازی متهم کردند سالهاست برای شما هم پاپوش درست میکنند!
اسیدمیپاشند و به پای شما و یارانتان مینویسند…
در روز شهادت شما رقص و پایکوبی راه می اندازند…به بهانه آزادی!
چه و چه و چه…
یادتان است که پدرتان به کمیل فرمود :«ای کمیل بدان که در این سینه دانش فراوانی است ای کاش که برای این گنجینه فراگیرندگانی می یافتم!»
فریاد های «هل من ناصرینصرنی» خودتان را بیاد می آورید!
نه هیچکس برای یادگیری علم علی پیدا میشود و نه برای یاری شما!
مگر انتظار جمعه های پردرد بپایان برسد …
تنها برایت بنویسم که …
گرکوفه به کوفه محنت و درد کشم هفتادو دوآه ناله پروردکشم
تاخون حسین در رگم می جوشد نامردم اگر منت نامرد کشم