پی آمد اعمال در زندگی با الهام از قرآن
مقدمه:
سپاس خداوند عزوجل را که دین را مایه هدایت انسانها قرار داد و پیامبر بزرگوار خود حضرت ختمی مرتبت محمدمصطفی (ص) و اهل بیت وی (ع) را معلمان بزرگ شرع قرار داد تا حجت را برهمه انسانها تمام گرداند.
یکی از مباحثی که در فرق هندو وبرخی از منقولات عرب دیده میشود بحث تناسخ ارواح است بدین معنا که روح هر انسان پس از مرگش در بدنی دیگر و قالب انسانی دیگر حلول خواهد کرد و اساسا آخرتی در پیش نخواهد بود .برخی از فرق اهل سنت نیز انسان را بدون هیچگونه اختیاری میدانند و اورا شایسته مدح و ذم نمی بینند اما اسلام این نظریات را نمی پذیرد و علاوه بر عقوبت اخروی اعمال , برای آنها عقوبت دنیوی نیز در نظر گرفته است .
این بحث از ابتدای خلقت انسان مورد توجه بوده است , آنجا که ابلیس بخاطر عدم سجده بر آدم از بارگاه الهی اخراج شد و یا آنکه آدم به خاطر عدم اطاعت از دستور خداوند بر زمین هبوط کرد , از نظر علمی نیز در سایت آیت الله بهشتی آمده است
مفهوم و معنای تجسم و بازتاب اعمال حتی قبل از اسلام نیز وجود داشته است(ر.ک: دادبه، 1385: ج14، ص582) چنان که صدرالمتالهین سابقهی آن را به برخی از فلاسفهی یونان باستان همچون فیثاغورث، سقراط و افلاطون میرساند(ملاصدرا، 1377: ص 143؛ همو، 1990: ج9، ص6)
بهرحال این نظریه قرآن است که اعمال هم بازخورد دنیوی دارند و هم بازخورد اخروی چنانکه قرآن مجید مىفرماید:
« وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْض» : اگر آدمیان پارسایى پیشه مىساختند، هماره نعمتها و برکات را از آسمان و زمین برایشان فرو مىریختیم[7]
این آیه نشانه این است که اعمال انسان ها در دنیا نیز عواقبی دارند؛ روشن و مبرهن است که اگر انسان عاقبت اعمال خود را بداند در انجام آنها تجدید نظری خواهد کرد و حتما به محاسبه اعمال خود و جبران خطاهای خود خواهد پرداخت و این تلاش درونی هرکس برای اصلاح خود در نهایت به اصلاح جامعه خواهد پیوست و این مهمترین چیزی است که تمامی افراد جامعه به دنبال آن هستند .
تحقیق حاضر با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شده است و در آن در سه بخش جداگانه به بررسی پی آمد اعمال از دیدگاه گروه های مختلف و سپس به عقوبت اعمال در دنیا و آخرت پرداخته در بخش نهایی به چند شبهه در این باره اشاره شده است تا انشاالله راه گشایی باشد برای برطرف کردن بسیاری از مشکلات جامعه.
تعریف و تبیین :
پی آمد در لغت به معنای حادثه و عارضه و در اصطلاح به معنی نتیجه عملی است که در آینده اتفاق می افتد ؛ اعمال انسانها دارای دونوع پیامد است : دنیوی و اخروی این دونوع پیا مد خود نیز دارای دو نوع قرار دادی و تکوینی می باشند.
پی آمد اعمال درواقع همان عکس العمل است و از قدیم گفته شده گندم از گندم بروید جو زجو ,بدین معنا که اگر کسی عمل خوبی انجام داد نتیجه خوبی خواهد گرفت و اگر عمل بد انجام داد به همان نسبت نتیجه مطلوبی نخواهد گرفت.
اهمیت و ضرورت :
اگر به فرد تشنه ای یک لیوان آب بدهیم و بعد بگوییم که آب این لیوان حاوی مقداری زهر است مسلما از خوردن آن با وجود تشنگی زیاد امتناع خواهد کرد , بدین ترتیب اگر انسان ها پی آمد اعمال خود را بدانند با وجود تمام تحریکات درونی و بیرونی از انجام بسیاری از گناهان خود داری خواهند کرد پس بسیار روشن است که برای اصلاح جامعه اطلاع در این باره امری ضروری است .
اهداف و فواید:
متاسفانه یکی از مسائلی که تمام مردم امروزی از آن رنج میبرند مساله اشاعه فحشا و همچنین گسترش بسیاری از گناهان دیگر است در این تحقیق تلاش شده است تا با اطلاع رسانی به مردم جامعه خصوصا جوانان به پی آمد برخی از رفتار ها بر خود شخص و جامعه پیرامون اشاره شود و هرچند کم راهگشایی باشد در گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر .
پیشینه تحقیق:
اصل پی آمد اعمال از روز آفرینش انسان( و شاید هم قبل تر) وجود داشته است اما پردازش به این امر به صورت علمی حتی به قبل از اسلام بر میگردد(ر.ک: دادبه، 1385: ج14، ص582) چنان که صدرالمتالهین سابقهی آن را به برخی از فلاسفهی یونان باستان همچون فیثاغورث، سقراط و افلاطون میرساند(ملاصدرا، 1377: ص 143؛ همو، 1990: ج9، ص6)
روش تحقیق :
این تحقیق به صورت کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شده است .
سوالات تحقیق:
سوال اصلی:
با توجه به قرآن کریم انسان چگونه پی آمد اعمالش را در زندگی می یابد ؟
سوالات فرعی :
1-آیا تمام فرق اسلامی و غیر اسلامی مساله پی آمد اعمال انسان در زندگی را پذیرفته اند ؟
2- نظر شیعیان درباره پی آمد اعمال چیست ؟
3-پی آمد اعمال به چند دسته تقسیم میشود ؟
4- اگر خداوند در اعمال ما دخیل است پس ثواب و عقاب چرا ؟
5-چگونه میتوان نتایج نا محدود اخروی را بر اعمال محدود دنیوی منطبق کرد؟
6-اگر گناهان سبب نزول بلا هستند پس چرا مومنین سختی بیشتری را متحمل میشوند ؟
نظریه تناسخ ارواح
از قرن ها پیش در هندوستان نظریه ای به نام “تناسخ” طرح شد که از برگشت ارواح و بازگشت مکررشان به دنیا سخن می گفت. این نظریه با گذشت اعصار، رفته رفته توجه عده زیادی از مردم جهان را به خود جلب کرد و حتی کسانی به عنوان یک عقیده مذهبی به آن دل بستند. در خلال این مدت متمادی دانشمندان بزرگ این مطلب را مورد بحث و انتقاد قرار دادند و چندین دلیل بر بطلان آن اقامه نمودند.در روایتی آمده است که :
زنديق به حضرت صادق - عليهالسلام - گفت: خبر ده مرا از آنان که قائل به تناسخ ارواح شدند چه دليلي در اين زمينه دارند؟
حضرت صادق - عليهالسلام - فرمود: کساني که قائل به تناسخ ارواح شدند، دين را پشت سر خود قرار دادند، و گمراهيها را براي خود جلوه دادند، و خود را در شهوتها وارد کردند، مدعي شدند که آسمان خالي است، و چيزي که گفته ميشود در آن نيست، و مدبر اين جهان به شکل مخلوقين است به دليل آنچه که روايت شده است که ؛ خداوند آدم را به شکل خود آفريده است، و نه بهشتي هست و نه جهنم، و نه حشر و نه نشري.
و قيامت نزد آنها عبارت است از خروج روح از قالب خود و ورود آن به کالبد و قالب ديگري، پس اگر در قالب نخستين خوب و نيکوکار باشد، در قالب بهتري برگردانده ميشود، که آن بهتر است و در دنيا در درجهي عاليتري ميباشد.
و اگر بد و يا بيمعرفت باشد روح او پس از مفارقت به کالبد پارهاي از چهارپايان زحمتکش و خسته در دنيا، يا حشرات مسخ شده و بد صورت وارد ميشود.
اينان مدعي شدند که نه نمازي بر آنها واجب است و نه روزهاي و نه چيزي از عبادات پيش از آنچه بر آنها شناختش واجب است.
و مدعي شدند تمامي شهوتهاي دنيا براي آنها مباح است، يعني ميتوانند با تمامي زنان نزديکي کنند، چه خواهران، و چه دختران و چه خالهها، و چه زنان شوهردار و همچنين خوردن گوشت مردار، و شراب، و خون (را مباح ميدانند).
و لذا تمامي فرقهها، گفتهها و عقايد آنها را تقبيح نمودند و تمامي ملتها آنها را لعنت کردند.
و هنگامي که از آنها دليل خواسته شد از طريق مستقيم حق خارج شدند، و تورات سخن آنها را تکذيب نمود، و قرآن آنها را لعنت کرد.
و اضافهي بر آن مدعي شدند که خدايشان از قالبي به قالب ديگر جابجا ميشود، و مدعي شدند که ارواح ازلي همان است که در آدم ميباشد، و همين طور تا به امروز به شخصي پس از شخص ديگر منتقل ميشود، و اگر اينها مدعي هستند که خالق به شکل مخلوق ميباشد، چگونه ميتوان ثابت کرد که يکي از آن دو خالق ديگري است؟
و نيز گفتند: که فرشتهها از فرزندان آدم ميباشند.
هر کس که در عاليترين حد دينشان باشد و از مرحلهي امتحان و آزمايش و تصفيه خارج شده است او فرشته است.
شما از جهتي خيال ميکنيد آنها نصاري هستند، و از جهتي خيال ميکنيد دهري و طبيعي ميباشند.
اينها ميگويند: چيزها بر چهرهي حقيقي خود نيستند و بر آنها لازم است که گوشت نخورند، زيرا تمامي چهارپايان از فرزندان آدم ميباشند که در شکلهاي حقيقي خود نيستند پس جايز نيست از گوشت خويشاوندان خود بخورند. [8]
درواقع این حدیث نشان دهنده رد تناسخ از جانب اسلام است قرآن در این باره می فرماید:
« حتّی اِذا جاءَ اَحدهْمْ الْموًتُ قالَ رُبِّ ارًجِعْونِ لَعلّی اَعًمُلُ صالِحاً فیما ترکت کلاّ اِنّهاکَلِمُه هْو قائِلُها و مِنً وُرائِهِمً بُرًزَخٌ اِلی یُوًمِ یْبًعُثُون »: چون یکیشان را مرگ فرا رسد گوید: پروردگارا، فرمان ده مرا به دنیا باز گردانند، شاید کارهای نیکی را که در گذشته ترک کرده بودم،(در حیات آینده) انجام دهم ،( پاسخ داده می شود): هرگز، این سخنی است (بی اساس) که گوینده خود می گوید (و به آن ترتیب اثر داده نمی شود) و از پی (مرگ) اینان عالم برزخ است تا روزی که قیامت فرا رسد و از قبرها بر انگیخته شوند.[9]
امام رضا (ع) می فرماید:« کسی که تناسخ را بپذیرد و به آن عقیده داشته باشد، به خدای تعالی کفر ورزیده و بهشت و دوزخ را غیر واقعی تلقی کرده است .»[10]
بررسی نظریه کسب
وقتی انسان کاری میکند این سوال به ذهن می رسد که چه کسی آن را انجام داده است اگر بگوییم که انسان انجام داده با «إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير»ٌ: همانا خداوند بر هر چيز توانا است. [11]سازگار نیست و اگر بگوییم خدا انجام داده است پس انسان اختیاری از خود ندارد و صلاحیت ثواب و عقاب ندارد.[12]
اشاعره گروهی از اهل تسنن هستند که به جای اهل حدیث نشستند و درواقع نظریاتی مابین اهل حدیث و معتزله دارند آنان درمورد اختیاری یا اجباری بودن اعمال انسان ها در ابتدا جبر گرا بودند و سپس برای اعتدال در دیدگاهشان قائل به نظریه کسب شدند؛کسب بدین معناست که انسان در انجام اعمال خود هیچگونه اختیا ری ندارد و به محض اینکه تصمیم به انجام کاری میگیرد خداوند قدرتی را در او حادث می کند و سبب میشود که او آن کار را انجام دهد .
از دیدگاه آنان هر فعل دارای دو جنبه است:1-وجود فعل 2- عنوان زاید بر فعل(مثل نماز خواندن , خوردن , دروغ گفتن و…)؛بدین معنا که خداوند فعل را می آفریند و انسان برای آن فعل عناوینی را که ناشی از همان قدرت حادث خداوند است برمیگزیندو با استفاده از آن قدرت حادث آنها را انجام میدهد.و بر اساس همین تاثیری که آنها در انجام افعال دارند شایسته کیفر و پاداش میشوند.
به هرحال ما این نظریه را هرطور که بخواهیم تفسیر کنیم به یکی از این دو نتیجه خواهیم رسید: اگرهم وجود فعل و هم قدرت حادث مخلوق خداوند باشند دیگر انسان تاثیری در افعال خود ندارد و اگرعناوین را امور ذهنی و اعتباری بدانیم که انسان در آنها دخیل باشد این نظریه امری وهمی و غیر واقعی خواهد شد.
درکل نظریه کسب ما را به چیزی جز جبر گرایی رهنمون نمی کند و کاری که ازسر اجبار باشد شایسته ثواب و عقاب نیست اما اشاعره برای آنکه رای آنان با یافته های وجدانی و بدیهی انسانها تعارض صریحی نداشته باشد به ابداع چنین نظریه ای پرداختند.[13]
بررسی نظریه تفویض
معتزلیان گروهی از اهل تسنن هستند که در پی جریانات کلامی به یک گروه جداگانه تبدیل شدند آنان درمورد نقش انسان در انجام اعمال خود نظریه تفویض را بیان کردند. معتزله در این بحث موضعی کاملا متفاوت با اشاعره دارند, معتقدند که افعال اختیاری انسان صرفا معلول قدرت اوست و آدمی در انجام این افعال کامل مسقل است و خداوند هیچ نقشی در این افعال ندارد.آنان معتقدند که اگر انسانها در انجام افعال خود مستقل نباشند اساس تکلیف و شریعت در هم می ریزد و در این صورت هیچ انسانی در قبال افعال خود شایسته مدح و ذم نیست و هیچ کس استحقاق ثواب یا عقاب الهی را نخواهد داشت.[14]
لاجبر لا اختیار بل امر بین الامرین
شیعه به پیروی از امامان معصوم نظریه امر بین الامرین را پذیرفته؛ «لَا جَبْرٌ وَ لَا تَفْوِيضٌ وَ لَكِن أمْرٌ بَيْنَ الْأمْرَينِ»[15]به این معنا، که انسان در انجام کارهایش مجبور نیست بلکه از خود اراده و اختیار دارد و البته انسان به حال خود هم واگذار نشده است.
بنابراین امر بین الامرین نه جبر است و نه اختیار. یعنی خدا فاعل افعال است استقلالاً. خداوند خود بدون اینکه به کسی وابسته باشد و کسی قدرت و اختیار را به او بدهد. به تنهایی افعال را ایجاد میکند. امّا انسان فاعل افعال است به صورت غیر استقلالی، یعنی قدرت و اراده انسان وابسته به قدرت الهی و در طول آن است، به این معنا که انسان قدرت و اختیار دارد لکن این قدرت و اختیار را خدا به او داده است و خدا او را مختار آفریده است. در حالیکه قدرت خدا از خود اوست و کسی آن را به او نداده است، مانند شوری نمک که از خود نمک است و از چیز دیگری گرفته نشده است.
برای روشن شدن مسئله امر بین الامرین مثالهای گوناگونی زده شده است: مثلاً امام خمینی مثال آفتاب و آینه را مطرح میکند و میگوید نوری که از آینه به جایی تابیده میشود را میتوان به آینه نسبت داد و میتوان به خورشید.[16]
علامه طباطبایی از مثال کتابت و نویسندگی استفاده میکند؛ وی میگوید نويسندگي كه فعل اختياري انسان است، ميتوان آن را به دست انسان نسبت داد و گفت: دست مينويسد و ميتوان به نفس انسان نسبت داد و گفت: انسان مينويسد، بدون آنكه يكي از اين دو نسبت، نسبت ديگر را باطل كند.[17]و معنای «وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى»: و چون [ريگ به سوى آنان] افكندى تو نيفكندى بلكه خدا افكند .[18]همین است که قدرت و اختیار انسان وابسته به قدرت و اختیار الهی است.
در قرآن کریم بیش از 1000 مرتبه سخن از کم و کیف بازتاب اعمال صالح و طالح، اعم از فردی و اجتماعی دیده میشود. از نظر قرآن هر عملی برای انسان، در دنیا یا آخرت تاثیرگذار است و هر کسی در گرو اعمال خویش است[19]. بر اين اساس مطابق قوانین تكويني که خداوند متعال بر جهان هستی حکمفرما کرده است، کار خوب و بد ما حتی در همین جهان نيز بر جسم و جان ما تأثیر میگذارد. رنجها و مصیبتها به رفتارهای خود انسان باز میگرد[20]و حاصل نیکی و بدی برای خود انسان است[21]. وصول به لقای الهی و یا محرومیت از آن، در گرو انجام اعمال صالح و پرهیز از شرک است[22]. حتی میانجیگری در اعمال حسنه و سیئه در زندگی تأثیر خودش را دارد[23].در روز واپسین هرکسی، خودِ اعمال نیک یا ناپسندی را که انجام داده است، مییابد[24]. یعنی محل انعکاس خوبیها و بدیها، نفس انسان است[25]. هرچند مقدار آن اعمال، اندک باشد[26].
بنابراین، جزای اعمال هر انسانى عین اعمال او خواهد بود. عدالت حقیقی این است که عین عمل انسان را به خود انسان بازگردانند و در این عرصه هیچ ستمی بر کسی نمیشود[27]؛ بلکه خود عمل مجسم شده است. اعمال ناپسند باعث میشود که قلب انسان زنگار گرفته و رو به سیاهی رود[28]و سرانجام به جایگاه ابدی جهنم منتهی شود[29]
در اینجا بد نیست با استناد به چند آیه قرآنی حقایقی را آشکار کنیم:
1. انسان هر آنچه در دنیا انجام دهد در آخرت خواهد دید:
«وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْر تَجِدُوهُ عِنْدَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ»:[30] نماز را به پا دارید و زکات بدهید و بدانید که آنچه برای خود پیش می فرستید در نزد خدا خواهید یافت، همانا خداوند به اعمال شما آگاه است.
2. تمام اسرار و پنهان کاری انسان در آخرت آشکار می شود:
«إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللّهُ»:[31] هر آنچه از خیر و شر در دل داشته باشید، پنهان کنید یا آشکار، همه را خداوند در محاسبه ی اعمالتان می آورد.
3. پاداش عین عمل است:
«یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فِی صَخْرَة أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ»:[32]ای پسرکم همانا اگر (نتیجه ی کار تو در این دنیا) به اندازه ی دانه ی خردلی، آن هم در (میان) سنگی در آسمان ها یا زمین باشد، خدا آن را خواهد آورد. خدا لطیف و آگاه است.
4. بیان کیفیت ارائه ی عمل به انسان در قیامت:
«سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ»:[33] اموالی که در جهان می اندوزند، به زودی (در قیامت) همانند طوقی به گردنشان می افکنند و میراث آسمان ها و زمین از آن خداست و خدا از آنچه انجام می دهید آگاه است.
5. اعمال انسان دارای ظاهر و باطنی است:
«إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً»:[34] در حقیقت کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتش در شکم خود فرو می برند و به زودی در شعله های آتش (دوزخ) می سوزند.
6. آدمی به سبب ظلم بی حدّ و حصر خودش هیزم جهنم می شود:
«أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ»:[35] اینان مایه ی آتش افروز جهنّم اند.
«فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ »:[36] بترسید از آتشی که هیزم (آتش گیره و آتش زنه ی) آن مردم بدکار و سنگ ریزه هاست اینان همچون سنگ های آتش زا و آتش برانگیزند.
7. قدرت عمل چنان است که عامل را به صورت خود درمی آورد:
«یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»:[37] روزی که در صور دمیده می شود، و شما گروه گروه ]به شکل های مختلف[ وارد محشر می شوید.
ذیل همین آیه از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روایتی نقل شده که حضرت فرمود:
ده صنف از امت من پراکنده محشور خواهند شد و خداوند آنان را از سایر مردم جدا و متمایز ساخته است; برخی به شکل بوزینه، برخی به صورت خوک، برخی واژگون اند و پاهایشان بالا و در صحنه ی قیامت به چهره کشیده می شوند… .
اثر عمل در دنیا تا حدّی پیش می رود که در قیامت صورت انسانی را از او می گیرد. اگر کسی در دنیا سخن چین بود در آخرت، همین عمل او که به حدّ ملکه رسیده است، به صورت بوزینه ظاهر می شود.
چرا باید اعمالمان را حسابرسی کنیم؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به اصحابشان می فرمایند: الا انبئکم باکیس الکیسین و احمق الحمقاء؟ قالوا بلی یا رسول الله. قال: اءکیس الکیسین من حاسب نفسه و عمل لما بعد الموت، و اءحمق الحمقاء من اتبع نفسه هواء و تمنی علی الله الامانی؛ آیا شما را از زیرک ترین زیرکان و نادان ترین نادانان آگاه نسازم؟ اصحاب گفتند: بله، ای رسول خدا. حضرت فرمود: زیرک ترین انسان ها کسی است که به حساب نفس خویش رسیدگی کند و برای پس از مرگ خویش عمل کند، و احمق ترین احمق ها کسی است که پیرو هوای نفس خویش باشد و پیوسته آرزوهای خود را از خداوند در خواست کند.[38]
در حدیثی دیگر از امام موسی بن جعفر (ع) نقل شده است :
لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ یَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَیْرا اسْتَزادَ اللّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللّهَ عَلَیْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَیْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّهَ وَ تابَ اِلَیْهِ؛ از ما نیست کسی که هر روز حساب خود ر ا نکند , پس اگر کار نیکی کرده است , از خداوند زیادی آن را بخواهد و اگر گناه و کار بدی کرده , برای آن گناه از خدا آمرزش خواهد , و به سوی او بازگشت و توبه نماید.[39]
از مضمون مجموع روایات آمده روشن میشود که هر مسلمانی موظف است روزانه با بررسی اعمال خود به حساب خود رسیدگی کند ؛ بدیهی است اگر کسی نسبت به اعمال خود بشارت و انذار داده نشود در این امر اهتمام نخواهد ورزید .خداوند بزرگ نیز در کتاب آسمانی خود نزدیک به بیست بار این دوکلمه را در کنارهم آورده است علاوه بر آنکه با آوردن آیات عذاب یا رحمت بر این کار مداومت ورزیده است.
پیامد اعمال در زندگی دنیوی
خداوند متعال در کتاب خویش میفرمایند :
«وَمَا اََُصَابَکُم مِن مُصِیبةٍ فَبِمَا کَسَبَت اَیدِیکُم وَ یَعفُوا عن کَثُیرٍ »:و هرآنچه مصیبت به شما می رسد , به خاطر اعمالی است که به دست خود کرده اید و خداوند , بسیاری از گناهان شما را می بخشد.[40]
یا اینکه : «مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِـیلِ اللّهِ کَمَثَلِ حَبَّة أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنبُلَة مِئَةُ حَبَّة وَاللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَاللّهُ واسِـعٌ عَلِـیمٌ»: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند، همانند بذری است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد، و خداوند آن را برای هر کس بخواهد و شایستگی داشته باشد دو یا چند برابر می کند; و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.[41]
از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان, خواه نیک, خواه بد, دارای پی آمد و نتیجه, در دنیا و آخرت است و همچون بذری است که در جهان کاشته می شود؛ اگر بذر گل بوده نتیجه اش گل است و اگر خار بود, نتیجه اش خار است. «اگر بار خار است خود كشته ای * * * اگر پرنیان است خود رشته ای »
به قول مولوی:
این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا
و به قول سعدی:
دهقان سالخورده چه خوش گفت باپسر***ای نورچشم من بجز از کشته ندروی
یا اینکه: از مكافات عمل غافل مشو * * * گندم از گندم بروید جو ز جو
و یا: تو نیكی می كن و در دجله انداز * * * كه ایزد در بیابانت دهد باز
بهر حال تمامی این عبارات یا آیات قرآنی نشان دهنده آنند که هر عملی عکس العملی را در پیش دارد.
واطلاع از عکس العمل هر کار
مجازات ها و کیفره های قرار دادی
مجازات قراردادی از نوع کیفرهایی است که در مقررات جزایی استفاده می شود و قانون گذارانی دارد; اعم از قانون گذار الهی یا غیر الهی. این نوع مجازات بیشتر جنبه ی عبرت آموزی دارد و دو فایده ی مهم بر آن مترتب است:
الف) جلوگیری از تکرار جرم;
ب) تسلی خاطر مظلوم.
برای تربیت و اصلاح مجرمین و برقراری نظم و امنیت در جوامع بشری، این گونه قوانین جزایی ضرورت دارد و چیز دیگری نمی تواند جای آن را بگیرد. البته تناسب بین جرم و جزا در قوانین جزایی باید رعایت شود. [42]
بسیاری از احکامی که در دادگاه ها بر مجرمین جاری میشود از نوع همین مجازات قرار دادی است .
مجازات ها و کیفره های تکوینی
1-کیفر تکوینی دنیوی :کیفرهایی که رابطه ی علّی و معلولی با جرم دارد، به گونه ای که مجازات معلول جرم و نتیجه ی طبیعی آن است، کیفر تکوینی است که از آن به «مکافات عمل» یا «اثر وضعی عمل و گناه» تعبیر می کنند; مثلا اگر کسی غذای سمّی بخورد و به هشدارهای دیگران توجهی نکند، خواهد مُرد، چرا که بین خوردن سم و مردن، رابطه ی علی و معلولی برقرار است و نتیجه ی طبیعی ورود سم به بدن و خون انسان، مرگ است; و یا هنگامی که کودکی علی رغم هشدار والدین خود دست به ظرفی داغ می زند و دچار سوختگی و درد و سوزش می شود، مسلماً غیر از عمل خود او عامل دیگری برای درد و سوزش نیست. البته گاهی مکافات عمل امری ماورای امور طبیعی است که از ناحیه ی غیب ما را از آن مطّلع کرده اند; مثلا عاق والدین خلافی است که نتیجه اش در آخرت ثابت است، لکن از جمله اموری است که خداوند در همین دنیا هم به عاملش کیفر خواهد داد، یعنی بین کیفر دنیوی و عاق والدین رابطه ی تکوینی وجود دارد; یا بین قطع رحم و کوتاهی عمر یک رابطه ی علّی و معلولی برقرار است و اثر وضعی قطع رحم، کوتاهی عمر است. [43]
2- کیفر تکوینی اخروی: مجازات های اخروی یک نوع رابطه ی تکوینی با عمل دارند که به مراتب قوی تر از کیفرهای تکوینی دنیوی است. در آن جا رابطه ی عینیت و اتحاد حکم فرماست و هر آنچه در دنیا صورت می گیرد در آخرت پیش روی آدمی خواهد بود.
عمل ما یک صورت مُلکی و ظاهری دارد و یک صورت ملکوتی و باطنی. آنچه در دنیا صورت می پذیرد صورت ملکی و ظاهری عمل است که در یک لحظه محقق می شود و فانی می گردد و دیگر اثری (از جهت ظاهر) از عمل ما نیست، لکن صورت باطنی و ملکوتی عمل انسان باقی و فناناپذیر است و هرگز از عامل آن جدا نمی شود و یک باره در آخرت ظاهر می گردد و انسان با چشم باطنی که در آخرت باز می شود، می بیند که برای خود چه چیزهایی را از پیش فرستاده است. [44]
چندعمل و عاقبت دنیوی آنها
بد نیست در پایان این قسمت از مطالب به بیان عقوبت دنیوی و اخروی چند گناه نیز بپردازیم
شنیدن موسیقی حرام :امام صادق (ع) فرمودند: (خانه ای که در آن غنا باشد از معصیت و بلا (گناه و معصیت )ئر امان نخواهد بود.)[45]از دیگر آثار موسیقی حرام غفلت از یاد خدا و تخریب اعصاب و روان و گرایش به فساد و فحشاست [46] همچنین از بین رفتن غیرت و حیا در جامعه است.[47]
حلال خواری :خوردن مال حلال شاید یکی از مهم ترین اعمالی است که اثر آن علاوه بر زندگی خود در زندگی فرزندا نیز نمود پیدا میکند در واقعه عاشورا امام حسین (ع )رو به سپاهیان یزید فرمودند اینکه شما به ندای حق من لبیک نمی گویید از آن رو است که شکم هایتان به مال حرام پرشده است ؛ در داستانی آمده است که وی امامت مسجد جامع شهر را به عهده داشت .شبی پسر خردسال خویش را به همراه خود به مسجد آورده بود , پسر بچه از ورود به مسجد خودداری کرده و در حیاط مسجد نشست .
پس از رفتن پدر , چشم پسرک به مشک آبی افتاد که متعلق به یکی از نمازگزاران بود .وی آن را با سوزن سوراخ کرد و از آبی که از آن می ریخت , مشغول بازی شد ,پس از پایان نماز , پدر بعد از جبران خسارت صاحب مشک دست پسر را گرفت و با ناراحتی به خانه آمد او در خانه بعد از نقل ماجرا خطاب به همسرش گفت : من در تغذیه , تهییه در آمد حلال , رعایت آداب و رسوم اسلامی , قبل از انعقاد نطفه و بعد از آن و همچنین در دوران کودکی و نشو ونمای فرزندانمان با جدیت تمام کوشیده ام , ولی لغزش امروز این کودک نشانتگر تاثیر یکی از ما دونفر است . مادر درنگی نمود و بعد از اندگی تامل و تفکر گفت :من هم مثل شما در رعایت آداب شرعی و نکات تربیتی کمال دقت را به عمل آورده ام , اما یک بار هنگامی که به این طفل باردار بودم , به منزل همسایه رفتم ,درخت انار همسایه توجه مرا به خود جلب کرد و من یک لحظه وسوسه شدم و بدون اجازه همسایه به یکی از انارها سوزنی فرو برده و مزه آن را چشیدم ممکن است لغزش امروز کودک از خطای آن روز من ریشه گرفته باشد و اشتباه آن روز من , در عمل امروز فرزندمان جلوه نموده است. شرابخواری : شرابخواری زیانهای اجتماعی ببار میآورد و صدمههایی بر روان و جسم شرابخوار وارد میسازد. شرابخواری موجب اختلال اعصاب و تصلّب شرائین و ناراحتی های کبدی میگردد. فحشاء ممکن است سوزاک و سفلیس تولید کند .[48]و همچنین انحرافات دیگر به تبع یک سری تبعات دنیوی و اخروی به همراه دارد.
شاید عامل بسیاری از انحرافات در جامعه امروزی مسلمانان عدم توجه به همین دو گناه باشد چرا که بیشترین معزلی که جامعه با آن دست و پنچه نرم میکند همین از بین رفتن حیا و غیرت است که هیچکس هم به عامل آن توجه نمی کند از طرفی مال حرام خود به عامل بسیاری از گناهان دیگر است . درمورد گناهان دیگر نیز میتوان گفت که هرکدام به تناسب خود آثار قراردادی یا تکوینی دارند البته باید دانست که بعضی از اعمال هم اثر انها فقط در جهان بعد از مرگ ظاهر می شود یعنی در عوالم برزخ و قیامت .در زیر به آثار برخی از دیگر اعمال به صرت مختصر اشاره خواهد شد:
رسول اکرم(ص) میفرمایند: (روزه بگیرید تا سالم شوید ) همچنین یعقوب از امام صادق (ع ) نقل کررده است : (روزه داری که در آغاز روز خود را به عطری خوشبو کند , هیچگاه عقلش را از دست نمی دهد).[49]
امام سجاد(ع) فرمودند: (حج و عمره بجا آورید تا بدنهای شما سالم گردد)
برخی از عبادتها سبب گشایش در زندگی و روزی فراوان می شود. روزی مردی خدمت حضرت رسول رسید و احضار داشت:دوست دارم ثروتمند شوم و وسعتی در زندگیم پیدا شود،آن حضرت فرمود:همیشه با طهارت باش تا روزی ات زیاد شود.
یکی از علل افزایش عمر آدمی و کاهش آن، صله رحم و قطع آن و نیز گناهان دیگر است. بسیاری از مردمان به اجل طبیعی نمی میرند. بسیاری از مرگ های ناگهانی از قبیل تصادفات و مانند آن ریشه در گناهان آدمی دارد که موجب می شود تا عمر کوتاه شود.
امام صادق (ع) می فرماید: من یموت بالذنوب اکثر منم یموت بالاجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممن یعیش بالاعمار؛ شمار کسانی که در اثر گناه می میرند بیش از کسانی است که در اثر پایان عمرشان می میرند؛ و شمار کسانی که در اثر نیکوکاری زنده می مانند بیش از کسانی است که به خاطر عمرشان زنده می مانند.[50]
بررسی شبهات پی آمد اعمال
1-چرا با اینکه انسان ها قائم به ذات خویش نیستند و خداوند در اعمال آنها دخیل است باز برای کارهای خود عقاب میشوند؟
همانطور که در بخش اول توضیح داده شد (نظریه امر بین الامرین) اراده انسانها در طول اراده خداوند است در واقع درست است که خداوند بر اعمال انسانها آگاه است اما این این آگاهی بدین معنا نیست که انسان در اعمال خود مختار نباشد ؛مانند مثال امام خمینی که نوری که آینه انعکاس میکند هم از خودش است و هم از خورشید بنابراین انسانها باتوجه به اختیاری که در انجام کارها دارند مستحق ثواب یا عقاب میشوند.
2-اگر ایمان و تقوا سبب نزول برکات است , پس چرا کشورهای کافر , وضع بهتری دارند و کشورهای اسلامی با مشکلات فراوانی روبرو هستند ؟
اولا :آن کشور ها از نظر علم و صنعت جلو هستن , ولی از نظر روحی و روان آرامش ندارند از این نظر نیز آنان مشکلانت فراوانی دارند.
ثانیا : اغلب کشورهای اسلامی تنها نام اسلام را با خود دارند و قوانین و رهنمود های دین اسلام در آنجا حاکم نمی باشد.
بعلاوه گاهی رفاه مادی , نوعی قهر الهی است . چنانکه قرآن می فرماید ک (فَلَمَّا نَسوا مَا ذُکِّرو بهِ فَتَحنَا عَلَیهِم آَبوابَ کُلِ شئٍ )چون تذکرات الهی را فراموش کرده اند , درهای همه چیز را به رویشان گشوده ایم تا سرمست شوند .
در قرآن , دو نوع گشایش برای دو گروه الف : رفاه و گشایش برای خوبان که همراه با برکات است , (فَتَحنا عَلَیهِم بَرکات). ب:رفاه و گشایش برای کفار و نا اهلان که دیگر همراه با برکات نیستند , (فَتَحنا عَلَیهم اَبوابَ کُلِ شئٍ) , زیرا چه بسا نعمت های ناپایدار و سب غفلت و غرور و طغیان باشد . خداوند , این رفاه و گشایش کفار را وسیله مهلت و پرشدن پیمانه آنان قرار داده است .بنابراین به هر نعمت ظاهری نباید دل خوش کرد , زیرا اگر این نعمت ها برای مومنان باشد , مایه برکت است و اگر برای کفار باشد , ناپایدار و وسیله قهر الهی است.[51]
3- اعمال محدود انسان در دنیا چگونه با نتایج نامحدود اُخروی سازگاری دارد؟
“گاهی انسان برای درک و فهم یک مسئله یک ساعت اندیشه و تفکر می کند که نتیجه ی آن زندگی بهتر و آثار علمی و عملی بی شماری خواهد بود; اگر این تفکر در جهت شناخت و معرفت الهی باشد ممکن است تا ابد برای او نتیجه بدهد و یک عمل محدود ساعت ها برای انسان فایده بدهد.
در پاسخ به این سوال باید گفت: اولا، کسانی که چنین پرسش هایی را مطرح می کنند از این غافل اند که بین مجازات های قراردادی و اعتباری و مجازات های تکوینی ـ که در حقیقت پیامد سوء اعمال و نتیجه ی طبیعی آنهاست ـ تفاوت بنیادین وجود دارد; مثلا اگر راننده ای با سرعت غیرمجاز رانندگی کند، ممکن است طبق قانون و متناسب با جرمش جریمه شود، اما اگر بر اثر سرعت غیرمجاز چشمش را از دست بدهد، طبیعی است که تا آخر عمر باید رنج کوری را تحمل کند. کیفرهای اخروی از سنخ مجازات های تکوینی و شبیه این نوع پیامد عمل است. پس بحث تناسب کیفر و عمل از نظر کمیت فقط در کیفرهای قراردادی مطرح است و در امور تکوینی هرگز بین عمل و پیامد آن تناسبی وجود ندارد; لذا اگر کسی یک قطره زهر بنوشد و یا در یک لحظه خود را از کوه پرتاب کند، برای همیشه از زندگی ساقط می شود و هیچ عاقلی نخواهد گفت که آن عمل محدود چرا این نتیجه ی طولانی را دارد؟
ثانیاً: رابطه ی عمل و پیامد، به خصوص کیفر، نه تنها فراتر از جرم و جریمه ی اعتباری است، بلکه در واقع از رابطه ی علت و معلول نیز بالاتر است; چون بین عمل و کیفر و یا پاداش رابطه ی عینیت و اتحاد برقرار است; یعنی عملْ عین پاداش و کیفر است. هرگاه عملی لباسِ وجود بر تن کند، تا ابد موجود است و نابود نمی شود، پس پیامد آن نیز که عین آن است، ابدی خواهد بود. قرآن کریم در تبیین این مسئله می فرماید:
(یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْس ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُحْضَراً وَما عَمِلَتْ مِنْ سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَبَیْنَهُ أَمَداً بَعِـیداً); روزی که هر کسی آنچه کار نیک به جای آورده و آنچه بدی مرتکب شده، حاضر شده می یابد و آرزو می کند کاش میان او و آن کارهای بد فاصله ای دور بود.
از این آیات استفاده می شود که بین عمل و نتیجه ی اخروی آن، اتحاد و عینیت برقرار است; پس عمل محدود در دنیا، باطن و ملکوت نامحدود دارد که در قیامت ظاهر می شود.
ثالثاً: هر عمل محدودی کیفر نامحدود ندارد، بلکه ممکن است برخی اعمال به سبب توبه و یا عفو الهی، کیفر نداشته باشند و یا به طور محدود کیفر داده شوند و سپس بهشت و نعمت های دیگر به دنبال داشته باشند; نظیر گناهانی که احیاناً ممکن است از انسان مؤمن سر بزند.
اما اعمالی که انسان را از دایره ی انسانیت خارج می کند و یا تکرار آن سبب ایجاد ملکه ی نفسانی بد می شود و اساساً صورت نوعی انسان را دگرگون می سازد، کیفر نامحدود دارد. پس بحث تناسب عمل و کیفر از نوع قیاسِ غلط است.
امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرماید:
«شخصی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرسید اگر پروردگار تو ستم نمی کند، پس چگونه کسی را که تنها چند روز گناه کرده، برای همیشه در آتش نگاه می دارد؟ حضرت در پاسخ فرمود: او را به واسطه ی نیتش در آتش جاودان نگه می دارد، کسی را که خداوند می داند اگر تا پایان دنیا در آن بماند، معصیت و نافرمانی خدا را انجام می دهد، به واسطه ی این نیت او را تا ابد در آتش نگه می دارد، چون این نیت از عملش بدتر است. جاودانگی در بهشت نیز به آن جهت است که فردی قصد دارد اگر هر اندازه در دنیا باقی ماند، همواره طاعت و بندگی خداوند را انجام دهد، این نیت او از عملش بهتر است لذا در بهشت جاودان می ماند; پس خلود در بهشت و یا جهنم دایرمدار نیت انسان هاست».
برخی بر این عقیده اند که اعتقاد و باور، محور و اساس کار و عمل است. کردار انسان از اعتقاد و از روح او بر می خیزد و روح او تابع زمان و تاریخ نیست; چون روح مجرد است و مجردات اصلا نمی میرند; بنابراین لازم است عذاب ثابت و جاودان را بچشد، چه این که انسان گناه کار بر اثر عملکرد بد برای خود وجود جهنمی کسب کرده و در آخرت به اصل خود، یعنی دوزخ بزرگ می رسد.“[52]
کتابنامه
1-قرآن کریم
2-ابن ابى جمهور احسائى، عوالي اللآلي، 4 جلد، انتشارات سيد الشهداء (ع) قم، سال چاپ :1405 ه ق
3-اشعري، ابوالحسن، مقالاتالإسلاميين و اختلاف المصلين، فرانسشتاينر، آلمان، 1400ق، تعداد جلد
4-بياضي الحنفي، کمال الدين احمد، اشارات المرام من عبارات الامام، تحقيق و تعليق، يوسف عبدالرزاق، شرکت المصطفي الباني، مصر 1368ق،
5- خميني ,سید روح الله ؛، الطلب و الإرادة، مؤسسة نشر آثار الإمام الخميني، 1421ق، ص40-41.
6-سعیدی مهرمحمد , آموزش کلام اسلامی ,2جلد, نوبت چاپ:12 , ناشر : کتاب طه , تاریخ نشر : تابستان 1392
7- طباطبايى, سيد محمد حسين، الميزان فى تفسير القرآن، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، 1417 ق، ج1، ص100.
8- صدوق ؛ ثواب الاعمال عقاب الاعمال ؛ ترجمه محمد علی مجاهدی, نوبت چاپ : 4 ,محل نشر :انتشارات سرور , ناشر : شریعت , تاریخ نشر :1386
9- قاضی عبدالجبار، المغني في أبواب التوحيد و العدل، تحقيق: جورج قنواتى، الدارالمصرية، قاهره، 1965- 1962 م، ج8،
10- قرائتی محسن ؛ تفسیر نور ؛ جلد 10, نوبت چاپ : 8 , ناشر : مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن , تاریخ نشر : تابستان 1391
11-كليني، محمد بن يعقوب ؛فروع و کافی ؛ مترجم: گروه مترجمان. زيرنظر: رحيميان، محمدحسين , تعداد جلد
12- بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تحقیق و تعلیق: سید جواد علوی، تعداد جلد : 110 ,ناشر: دارالکتب اسلامیة، تهران، 1362 ق.
13-مفید, محمد بن محمد؛ الاختصاص ؛ علیمیرشریفی، محمودموسوی زرندی، علیاکبرغفاری ؛ ناشر:لموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید محل نشر :قم
14-واحد تحقیق و پژوهش بیت المهدی (عج) , زندگی در پرتو احکام دین , نوبت چاپ : اول تیرر1390 , انتشارات : مهدی جویان
15-کریم خانی حمزه ؛ نگاهی گذرا به گناهان کبیره ,نوبت چاپ : سوم پاییز 1390 , انتشارات : کمال الملک
16-سایت پرسش کده مذهب
[22]«فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَدا»(کهف(18)، آیهی۱۱۰).
[23]«مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصيبٌ مِنْها وَ مَنْ يَشْفَعْ شَفاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْها»(نساء(4)، آیهی۸۵)
[24]«یَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْس مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَیْر مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوء تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ أَمَدَا بَعِیدًا… »(آل عمران(3)، آیهی30).
[27]«وَ لِكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِيُوَفِّيَهُمْ أَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» (احقاف(46)، آیهی19).
[29]«بل بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُون»(بقره(2)، آیهی81).
[39]محمد بن محمدمفید ؛ الاختصاص ؛ علیمیرشریفی، محمودموسوی زرندی، علیاکبرغفاری ؛ ناشر:لموتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید محل نشر :قم ؛ صفحه 26